- خوانشی جامعهشناختی از بحران کرونا در ایران
به گزارش «تابناک باتو» ـ امروزه جامعه ایران گریبانگیر مصیبتی بسیار بزرگ است و در حالتی از ترس، وهم و بیم به سر میبرد؛ وضعیتی که نمیتوان آن را ذاتی و جوهری تحلیل کرد و در آن باید زیست جهان جامعه ایران مورد بررسی و مداقه قرار بگیرد.
میتوان گفت ویژگیهای اجتماعی ـ سیاسی جامعه ایران در ایجاد چنین شرایط بحرانی نقش اساسی دارند.
یکی از مولفههای سیاسی ـ اجتماعی در ایران ضعف جامعه مدنی و فربگی نهادهای دولتی است که جامعه مدنی را تحت سلطه و سیطره خود داشته و اجازه نفس کشیدن به جامعه مدنی را نمیدهند. مدیریت سیاسی و اجتماعی کاملا متمرکز و دولتی است، نهادهای مدنی در حاشیه نهادهای دولتی مشغول به فعالیت بوده و اساسا هیچ نقشی در تصمیمگیریهای کلان، میانه و حتا خرد ندارند. از آنان انتظار میرود، مجری صرف تصمیمات و قانونگذاری نهادهای فرادست دولتی باشند. این تورم و تصلب نهادهای دولتی به ضعف و لاغر شدن هرچه بیشتر جامعه مدنی در ایران منجر و عملا جامعه مدنی از زیست اجتماعی و سیاسی جامعه ایران کنار گذاشته شده است.در چنین شرایطی جامعه مدنی امکان تعامل مثبت و مفید را با دولت و جامعه از دست میدهد و به زائدهای بیثمر تبدیل میشود. پیامد چنین وضعیتی را میتوان در بحران اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی و بیتفاوتی اجتماعی مشاهده کرد. بر طبق آمارهای منتشر شده از پیمایشهای نگرشها و ارزشهای ایرانیان، اعتماد به نهادهای دولتی در سطح بسیار پایینی قرار دارد و عملا مردم نمیتوانند به تصمیمات و سیاستگذاریهای دولت اعتماد چندانی داشته باشند. این بیاعتمادی، عدم مشارکت اجتماعی و انزوای اجتماعی را به دنبال دارد. بر این اساس دولت و جامعه رو در روی یکدیگر قرار میگیرند و نمیتوانند یکدیگر را فهم کنند. این بستر مهیای انواع رویارویها و جبههبندیهای منفی میان این دو جناح است. ویژگیهایی هم چون عدم نظارت درست و کافی بر شرایط زیست اقتصادی جامعه، منجر به نوعی فرصتطلبی اقتصادی و دلالبازی شده است که منشا اساسی آن را باید در دولت جستجو کرد. بسیاری از سازمانها و نهادهای دولتی به بهانه خصوصیسازی به چهرههای نزدیک به دولت واگذار میشود و میدانی برای استثمار جامعه فراهم میآید، انحصار صادرات و واردات به گروهی محدود واگذار میشود و از قبل رانتهای ارزی این شرکتها و گروهها روز به روز قویتر میشوند. این شرکتها حتا حاضر به پرداخت مالیات خود به دولت و در نتیجه کمک به گردش چرخهای اقتصاد نیستند. این وضعیت ترسیم شده مستعد انواع کژدیسیهای اقتصادی و اجتماعی است؛ از احتکار و گرانفروشی تا کلاهبردای و چپاول درآمدهای عمومی.
در چنین شرایط و بستری ویروس کرونا در ایران بر اثر منبع خارجی وارد ایران میشود. چین در ماههای اخیر در معرض شدیدترین بحرانهای اجتماعی و اقتصادی ناشی از شیوع و گسترش ویروس کرونا بوده است؛ ویروسی که ایستا نیست و پویایی زیادی دارد و بسیار سریع و آسان مرزهای ملی و منطقهای را در مینوردد و در جوامع انسانی گسترش مییابد. به برخی دلایل اقتصادی و سودجویانه که قبلا به آن اشاره شد، مرزهای هوایی و مبادلات تجاری ایران با چین در چنین شرایط اظطراری ادامه داشت که شاید بتوان آن را ناشی از فشارهای اقتصادی بر ایران که حاصل تحریمهای جامعه جهانی است، در نظر گرفت. عدم مدیریت صحیح و ناکارآمدی در این زمینه سبب شیوع و گسترش کرونا در ایران شده است. در شرایطی که جامعه مدنی قوی و نهادها شفاف و پاسخگو وجود ندارند آنچه هست شایعه، عدم اعتماد، نگرانی و بیم و هراس است.
آنچه قابل مشاهده است کمیابی و نایابی کالاهای بهداشتی و احتکار و گرانفروشی است. این چنین شرایطی به صورت یک روزه به وجود نمیآید بلکه دارای وجههای تاریخی و اجتماعی است که نیاز به کاویدن جدی دارد.
امروزه شهروندان جامعه غیرمتشکل و پراکنده ما مانع از ورود و بستری بیمارانی در بیمارستانهای شهر محل سکونتشان میشوند، بیمارانی که خود قربانیان وضعیت اجتماعی و اقتصادی موجود هستند و اکنون در چشم عامه جامعه همچون جنایتکاران و گناهکارانی نگریسته میشوند که از بهشت رانده شدهاند. اگر جامعه ما متشکل و دارای نهادهای مدنی متکثر بود، اکنون با چنین تقابلهای بیمعنی روبرو نبودیم، اکنون جامعه ما ظرفیت درک و هضم بحرانهایی از این دست را داشت.
چنین وضعیت غیر شفاف و رازآلودی زمینه را برای برخوردهای گوناگون بین لایههای اجتماعی و حتا شهرهای گوناگون فراهم میآورد. اکنون قم مقصر اصل و عامل گسترش مرگ و نیستی است، اکنون انسان قمی که خود قربانی است با کرونا اینهمان میشود و اینگونه است که راه برای داوریهای تنگنظرانه و حتا نژادپرستانه باز میکند. در چنین آشوبی انسانها تقسیم و تفکیک میشوند به دوگانه؛ سالم/بیمار که در آن افراد سالم خیر و افراد بیمار شر هستند. بیماران دوزخیانی هستند که ما باید از آنان بگریزیم و سرنوشت آنان برای ما درس عبرتی شود. تمام تکاپوی طیف سالم پرهیز از بیماری است. بهبود مبتلایان اهمیتی ندارد، به طور ضمنی سالمها پذیرفتهاند بیماران همذات مرگاند و امیدی به بهبودی آنان نیست. این وضعیت به شدت دوقطبی شده بسیار خطرناک است و موجب آسیبهای اجتماعی و روانی بسیاری خواهد شد که قاعدتا تاثیرات درازمدتی در روح و جان جامعه ایرانی خواهد گذاشت. طرفه آنکه بحرانهایی از قبیل کرونا و بحرانهای دیگری که در سالهای اخیر از زلزله و سیل و... به وجود آمده، نشان از بحرانی اساسی در مدیریت کلان اجتماعی و سیاسی دارد. مدیریتی که به سبب زیادهخواهیهایش جامعه مدنی و مردم را زیر پاهای خود له میکند و ناآگاه است که له کردن جامعه مدنی به قیمت بحرانهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی گوناگونی برای خودش تمام میشود؛ از آن جمله بحران مشروعیت برای دولتیان و ایجاد شکاف بین دولت و ملت است. این شکاف در سالهای اخیر بیشتر شده است و بحران کرونا دارد این شکاف را عمیقتر و وسیعتر میکند.
محمد قربانیان، کارشناسی ارشد جامعهشناسی